تویدن
لغتنامه دهخدا
تویدن . [ ت َ دَ ] (مص ) بریان و برشته شدن . تافتن . تابیدن . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا) :
منکر شو ار توانی نار سعیرا
تا اندرو به حشر بسوزی و برتوی .
رجوع به تاب و تابیدن و تافتن و تو و ترکیبهای این سه و برتویدن شود.
منکر شو ار توانی نار سعیرا
تا اندرو به حشر بسوزی و برتوی .
سوزنی (یادداشت ایضاً).
رجوع به تاب و تابیدن و تافتن و تو و ترکیبهای این سه و برتویدن شود.