ترجمه مقاله

تنگ گیر

لغت‌نامه دهخدا

تنگ گیر. [ ت َ ] (نف مرکب ) ممسک و کم خرج و کسی که فشار سخت دهد. (از ناظم الاطباء). سخت گیر: معطب ؛ مرد تنگ گیر بر عیال . مقتر،قاتر؛ تنگ گیر بر عیال و غیره . (منتهی الارب از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || بخیل . || تنگ دست . (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
ترجمه مقاله