ترجمه مقاله

تقدر

لغت‌نامه دهخدا

تقدر. [ ت َ ق َدْ دُ ] (ع مص ) ساخته شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). آماده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به اندازه شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). به اندازه شدن جامه بر کسی . (از اقرب الموارد). و در حدیث : کان یتقدر فی مرضه این انا الیوم ؛ ای یقدر ایام ازواجه فی الدو علیهن . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله