ترجمه مقاله

تعذیب

لغت‌نامه دهخدا

تعذیب . [ ت َ ] (ع مص ) عذاب دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). در شکنجه کشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به رنج افکندن . (از اقرب الموارد). شکنجه کردن .(آنندراج ). شکنجه و عذاب و عقوبت و آزار. (ناظم الاطباء) : طوطی را به چه تهمت چنین تعذیب و تشدید فرمودی . (سندبادنامه ص 99). هرکه به تأدیب دنیا،راه صواب نگیرد به تعذیب عقبی گرفتار آید. (گلستان ). بعضی از ودایع او پیش یکی از تجار ظاهر شد و او رابدین سبب به انواع تعذیب و تسبیب فراگرفتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ اول تهران ص 360). || بازداشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بازداشتن از چیزی . || حبس کردن چیزی . || علاقه قرار دادن تازیانه را. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله