ترجمه مقاله

تعتعة

لغت‌نامه دهخدا

تعتعة. [ ت َ ت َ ع َ ] (ع مص ) درماندن در سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || درشکوخیدن ستور در ریگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بی آرام و تفته کردن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || درآمدن در سخن گوینده واو را به تعب افکندن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- تعتعه ٔ شهود ؛ نزد فقها آن است که هنگامی که کسی شهادت میدهد قاضی کلماتی گوید که شاهد را از ادای شهادت بازدارد. (یادداشت ایضاً). در ادای شهادت دخالت کردن . تعتعه بدین طریق صورت می گیرد که در موقعادای شهادت کلمات چندین گفته شود که سبب تردید شاهدیا انحراف او از تعقیب مقصود یا غیر آن گردد و این امر بر قاضی حرام است . || سخت جنبانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله