ترجمه مقاله

تصفیر

لغت‌نامه دهخدا

تصفیر. [ ت َ ] (ع مص ) زردرنگ کردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رنگ زرد کردن جامه را. (از اقرب الموارد). || خالی کردن خانه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بانگ و فریاد کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || صدا کردن ستور را با دو لب . (از اقرب الموارد). || خواندن خر را به سوی آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله