تصالخلغتنامه دهخداتصالخ . [ ت َ ل ُ ] (ع مص ) خویشتن را کر کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تصالج شود.