تزک
لغتنامه دهخدا
تزک . [ ت ُ زُ ] (ترکی ، اِ) ترتیب و انتظام و ضابطه ٔ لشکر و مجلس و این لفظ ترکی است . گاهی توزک به زیادت واو نویسند مطابق رسم خط ترکی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || ترکش . (آنندراج ) (بهارعجم ) :
فوج صد بوالهوس از ناوک آهی شکنم
تزک سینه پر از ناوک دلدوز من است .
فوج صد بوالهوس از ناوک آهی شکنم
تزک سینه پر از ناوک دلدوز من است .
سنجر کاشی (از آنندراج ).