ترجمه مقاله

ترسائی

لغت‌نامه دهخدا

ترسائی . [ ت َ ] (حامص ) مسیحیت . عیسویت . نصرانیت : و اندر روم ملکی بود نام او الیانوس و از اهل قسطنطنین بود بر دین ترسائی و دین خویش را دست بازداشت . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). و آن ملوک روم بر دین عیسی بودند و ترسائی همی کردند و شریعت انجیل بپای همی داشتند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). و دین عرب رها کرده بود و دین ترسائی گرفته . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).
تأویل در سیه شب ترسائی
شمع وچراغ عیسی و شمعونست .

ناصرخسرو.


و این یوسانوس چون باز با قسطنطنیه رسید کیش ترسائی تازه گردانید. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 71).
به آگاهی مرد یزدانشناس
به ترسائی عقل صاحب قیاس .

نظامی .


|| (ص نسبی ) منسوب به ترسا.(ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله