ترجمه مقاله

تخبیر

لغت‌نامه دهخدا

تخبیر. [ ت َ ] (ع مص ) خبر کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (زوزنی ). خبر دادن و آگاه کردن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
ترجمه مقاله