ترجمه مقاله

تحزین

لغت‌نامه دهخدا

تحزین . [ ت َ ] (ع مص ) اندوهگین کردن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || آواز زار گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).بگردانیدن آواز. (منتهی الارب ). به آواز نرم حزین خواندن . (آنندراج ). رقیق کردن قاری صوت خود را در قرائت . (قطر المحیط) (اقرب الموارد). باریکی آواز. (ناظم الاطباء). ترقیق الصوت فی القراءة. (قطر المحیط): هو یقراء بالتحزین ؛ ای یرقّق صوته . (ناظم الاطباء). با زای معجمه ، نزد بعضی از متأخرین قارئان عبارتست از اینکه شخص هنگام تلاوت و خواندن کلام مجید الهی ترک عادت و با خوی عادی خود مخالفت کند و خواندن را بنحوی دیگر انجام دهد، به این معنی که گویی شخص تلاوت کننده اندوهناک است و از کثرت اندوه که در نتیجه ٔ خوف عذاب خداوندی و فروتنی در برابر عظمت الهی او را دست داده در حال گریه میباشد. و این عمل بمناسبت آنکه رایحه ٔ ریا از آن استشمام میشود، منهی عنه است ، چنانکه در دقائق الحکمه بیان کرده است . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
ترجمه مقاله