ترجمه مقاله

تجثیم

لغت‌نامه دهخدا

تجثیم . [ ت َ ] (ع مص ) بر سینه بخوابانیدن . (زوزنی ). بر سینه نشانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نشانه گردانیدن جانور را برای کشتن . (زوزنی ). بستن جانور و با تیر و مانند آن او را نشانه کردن کشتن را. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله