ترجمه مقاله

تتریس

لغت‌نامه دهخدا

تتریس .[ ت َ ] (ع مص ) با سپر کردن مرد را. (زوزنی ). واداشتن او را به سپر گرفتن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) || پوشاندن مرد خود را به سپر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). سپر پیش داشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سپربخشیدن بکسی . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
ترجمه مقاله