تاسه گیر
لغتنامه دهخدا
تاسه گیر. [ س َ / س ِ ] (نف مرکب )آنکه و آنچه تاسه آرد. آنچه بیم و اضطراب و گرفتگی گلو ایجاد کند. رجوع به تاسه گرفتن شود :
وعده ها باشد حقیقی دلپذیر
وعده ها باشد مجازی تاسه گیر.
وعده ها باشد حقیقی دلپذیر
وعده ها باشد مجازی تاسه گیر.
مولوی (مثنوی چ علاءالدوله ص 5).