تارفاملغتنامه دهخداتارفام . (ص مرکب ) کدر. تیره رنگ . تارگون . بی زدودگی : همچو این تاریکرویان ، روی من تیره بود و تارفام و بی صقال . ناصرخسرو.رجوع به تار شود.