ترجمه مقاله

بی گنائی

لغت‌نامه دهخدا

بی گنائی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) بیگناهی :
بجرم چه راندی مرا از در خود
گناهم نبوده ست جز بیگنائی .

فرخی .


و رجوع به بی گناهی شود.
ترجمه مقاله