ترجمه مقاله

بی نوری

لغت‌نامه دهخدا

بی نوری . (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی نور. تاریکی . تاری . ظلمت . خموشی . || بی بصیرتی . بی معرفتی :
پی تقلید رفتن از کوریست
در هر کس زدن ز بی نوریست .

اوحدی .


ترجمه مقاله