بی نفع
لغتنامه دهخدا
بی نفع. [ ن َ ] (ص مرکب ) (از: بی + نفع) بدون سود. بی فایده . بی بهره :
نفع و ضر و خیر و شر از کار و بار مردمست
پس تو چون بی نفع و خیری ، بل همه شری و ضر؟
و رجوع به نفع شود.
نفع و ضر و خیر و شر از کار و بار مردمست
پس تو چون بی نفع و خیری ، بل همه شری و ضر؟
ناصرخسرو.
و رجوع به نفع شود.