بی نفاق
لغتنامه دهخدا
بی نفاق . [ ن ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + نفاق ) بدون ریا و دوروئی :
زین جهانداران و شاهان و خداوندان ملک
هرکه نبود بنده ٔ تو بی ریا و بی نفاق .
و رجوع به نفاق شود.
زین جهانداران و شاهان و خداوندان ملک
هرکه نبود بنده ٔ تو بی ریا و بی نفاق .
منوچهری .
و رجوع به نفاق شود.