بی ضر
لغتنامه دهخدا
بی ضر. [ ض َرر / ض َ ](ص مرکب ) (از: بی + ضر) بی ضرر. بی زیان :
سِیُمْشان بد او مه که هرگز نجوید
مگر خیر بی شر یا نفع بی ضر.
رجوع به ضر شود.
سِیُمْشان بد او مه که هرگز نجوید
مگر خیر بی شر یا نفع بی ضر.
ناصرخسرو.
رجوع به ضر شود.