بی رضا
لغتنامه دهخدا
بی رضا. [ رِ ] (ص مرکب ) (از: بی + رضا) بی اجازت و خشنودی . (آنندراج ). بدون اجازه . (ناظم الاطباء). بی خرسندی و خشنودی :
زن کز بر مرد بیرضا برخیزد
بس فتنه و جنگ از آن سرا برخیزد.
و رجوع به رضا شود.
زن کز بر مرد بیرضا برخیزد
بس فتنه و جنگ از آن سرا برخیزد.
سعدی .
و رجوع به رضا شود.