بیخ گوشی
لغتنامه دهخدا
بیخ گوشی . [ خ ِ ] (ص نسبی ) نجوی . آهسته سخن گفتن چنانکه دیگری نشنود.
- بیخ گوشی حرف زدن ؛ بیخ گوشی صحبت کردن . بیخ گوشی گفتن . و رجوع به ترکیبات بیخ ذیل بیخ شود.
- بیخ گوشی حرف زدن ؛ بیخ گوشی صحبت کردن . بیخ گوشی گفتن . و رجوع به ترکیبات بیخ ذیل بیخ شود.