ترجمه مقاله

بژول

لغت‌نامه دهخدا

بژول . [ ب ُ ] (اِ) بجول است که استخوان شتالنگ باشد و بتازی کعب خوانند. (برهان )(انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ). شتالنگ . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (اوبهی ). بجول . کعب . (مهذب الاسماء). قاب . غاب . پچول . اشتالنگ : کاعب ؛ بژول پستان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
نه اقعس سرون ونه پایش نفور
نه اکمس بژول است و نه زاستر.

ابوعلی الیاس (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).


رجوع به پژول شود.
ترجمه مقاله