ترجمه مقاله

بوقماش

لغت‌نامه دهخدا

بوقماش . [ ق ُ ] (اِ مرکب ) :
طاعت و احسان و علم و راستی را برگزین
گوش چون داری به قول بوقماش و بوقتب .

ناصرخسرو.


در فرهنگها قماش را به معنی ردی و هیچکاره از هر چیزی و مردم فرومایه و ناکس آورده اند. و ابوقماش و بوقماش دیده نشد. ظاهراً بوقماش ساخته ٔ خود شاعر است ، به معنی خر و گاو یا ستور مطلق و مجازاً احمق و ابله و سفیه به تناسب بوقتب .
ترجمه مقاله