بوری
لغتنامه دهخدا
بوری . (اِ) شیپور و بوق شکارچیان . || نوک هر چیز، ویژه نوک ناخن . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). || نی شکافته شده . || حصیر ساخته شده از آن و بوریا. (ناظم الاطباء). بوریا. (نشوءاللغة) (مهذب الاسماء). || نی زرگری . منفاخ . (زمخشری ).