بهرام
لغتنامه دهخدا
بهرام . [ ب َ ] (اِخ ) نام موبد انوشیروان که بهرام آذرمهان نیز گویندش . (ولف ) :
میان تنگ خون ریختن را ببست
به بهرام آذرمهان یاخت دست .
میان تنگ خون ریختن را ببست
به بهرام آذرمهان یاخت دست .
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 8 ص 2574).