ترجمه مقاله

بندی کردن

لغت‌نامه دهخدا

بندی کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اسیر کردن . گرفتار کردن . بازداشتن :
نترسد که دورانش بندی کند
که با بندیان زورمندی کند.

سعدی .


ترجمه مقاله