بلوکات
لغتنامه دهخدا
بلوکات . [ ب ُ ] (اِ) ج ِ بلوک به سیاق عربی ، و در فارسی غیر فصیح به حساب آید. (از فرهنگ فارسی معین ). چند ده که با هم تعلق داشته باشد و به هندی پرگنه گویند. (از غیاث ): و آنچه از پیشکش و انعام ضبط شود از یک تومان بدین موجب قسمت میشود : ...صاحب جمع؛ سه هزار دینار... مهتران بلوکات خاصه و انبار؛ یکهزار دینار. (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 55). و رجوع به بلوک شود. || طوایف و خلایق . (ناظم الاطباء).