بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب ِ ] (ص مرکب ) شیرخوار. کودک بشیر، نظیر: بخرد.
- توگی بشیر ؛ توگی شیردار. نوعی غذاست از ارزن که چون شیر برنج بپزند و در جنوب خراسان متداول است .
- توگی بشیر ؛ توگی شیردار. نوعی غذاست از ارزن که چون شیر برنج بپزند و در جنوب خراسان متداول است .