بست کردن
لغتنامه دهخدا
بست کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) منقبض شدن . قبض کردن . چنانکه دوا یا غذایی قابض . شدّ طبیعت . قبض شدن .
- بست کردن شکم ؛ (در تداول خانگی ) یبوست سخت در معده پیدا شدن .
- بست کردن شکم ؛ (در تداول خانگی ) یبوست سخت در معده پیدا شدن .