ترجمه مقاله

بساوند

لغت‌نامه دهخدا

بساوند. [ ب َ وَ ] (اِ) پساوند. قافیه ٔ شعر. (برهان ) (اوبهی ) (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (فرهنگ سروری ). در اصطلاح عروض ، قافیه . (ناظم الاطباء). قافیه ٔ شعر باشد و چون در دنبال شعر است پساوند خواندن بهتر است . (انجمن آرا) (آنندراج ) :
همه باد و همه بند و همه سست
معانی بازگونه با بساوند.

لبیبی (از فرهنگ سروری ).


و رجوع به پساوند و شعوری ج 1 ورق 158 شود. || هر دو چیز را گویند که با یکدیگر مناسبتی داشته باشند. (برهان ). هر دو چیز که با هم مناسبت و مشابهتی داشته باشند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله