بزغه
لغتنامه دهخدا
بزغه . [ ب َ غ َ / غ ِ ] (اِ)چوبی باشد که شاخ انگور بر بالای آن اندازند تا بزمین نرسد. (از انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (برهان ). آنچه بر او شاخ درخت بیفکنند. (شرفنامه ٔ منیری ). چوبی که زیر تاک مو تکیه بدهند. (فرهنگ شعوری ).