بزرگ خویشتنیلغتنامه دهخدابزرگ خویشتنی . [ ب ُ زُ خوی / خی ت َ ] (حامص مرکب ) تکبر کردن . خود را بزرگ دیدن : اگر کلب غضب را طاعت داری در تو تهور و ناپاکی ... و بزرگ خویشتنی ... پدید آید. (کیمیای سعادت ).