برو
لغتنامه دهخدا
برو. [ ب َ ] (حرف اضافه + ضمیر) (از: بر + -و، مخفف او) مخفف بر او. (ناظم الاطباء):
همی تاخت تا پیش قیصر چو باد
سخنهای خسرو برو کرد یاد.
و رجوع به بر و او شود. || (اِ) بالا. روی . زبر. (ناظم الاطباء).
همی تاخت تا پیش قیصر چو باد
سخنهای خسرو برو کرد یاد.
فردوسی .
و رجوع به بر و او شود. || (اِ) بالا. روی . زبر. (ناظم الاطباء).