برناچه
لغتنامه دهخدا
برناچه . [ ب َ / ب ُ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر برنا. (آنندراج ) :
همچو نی با هرکه شد سیفی زمانی هم نفس
وصف آن برناچه ٔ رعنای خوش قد می کند.
همچو نی با هرکه شد سیفی زمانی هم نفس
وصف آن برناچه ٔ رعنای خوش قد می کند.
سیفی (از آنندراج ).