ترجمه مقاله

برفخج

لغت‌نامه دهخدا

برفخج . [ ب َف َ ] (اِ) گرانی باشد که از خواب بر مردم افتد و آنرا بتازی کابوس و عبدالجنة خوانند و بعضی آنرا از شیاطین میدانند و به این معنی بجای حرف اول یای حطی هم بنظر آمده است . (آنندراج ). کابوس . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله