ترجمه مقاله

بردان

لغت‌نامه دهخدا

بردان . [ ب َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ برد، صبح و شام و فی الحدیث من صلی البردین دخل الجنة. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بامداد و شبانگاه . (مهذب الاسماء). رجوع به برد شود. || (ص ) مردیکه در بدن خویش سردی احساس کند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله