بدری
لغتنامه دهخدا
بدری . [ ب َ ] (حامص ) بدر بودن . ماه تمام و دوهفته بودن . حالت ماه دوهفته :
مه نو تا به بدری نور گیرد
چو در بدری رسد نقصان پذیرد.
و رجوع به بدر شود.
مه نو تا به بدری نور گیرد
چو در بدری رسد نقصان پذیرد.
نظامی .
و رجوع به بدر شود.