ترجمه مقاله

بداء

لغت‌نامه دهخدا

بداء. [ ب َ ] (ع مص ) بداءة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آشکار شدن رأیی که قبلاً نبوده است . (از تعریفات جرجانی ). بداء یعنی ظهور امری یا رأیی بعد از خفاء آن ، این اصطلاح کلامی است و مبنای بحث آن چنین است که آیا بداء درباره ٔ خدای جائز است یا نه به این معنی ممکن است خدای متعال امری را مقرر گرداند و بعد انصراف حاصل کند. متکلمان اغلب می گویند انتساب بداء به این معنی بذات حق کفر است و از طرفی در شرایع این گونه امور دیده شده است . لذا در فکر توجیه و تفسیر آن درباره ٔ خدا افتاده اند و گفته اند بداء در مورد ذات خدا به این معنی است که بندگان امری و حکمی را طوری تصور کنند و حال آنکه در لوح محفوظ غیر از آن باشد و چون آنچه مرقوم درلوح محفوظ است از بندگان مخفی است لذا بدان توجه ندارند و خلاف آن را در لوح محو و اثبات و یا عالم قدر مشاهده می کنند و موقعی که برای آنان آنچه در لوح محفوظ مضبوط و مرقوم است معلوم و خلاف آنچه فکر می کنند آشکار شد گمان برند بداء حاصل شده است . (از فرهنگ علوم عقلی ). مسأله ٔ بداء یکی از مباحث و اسباب مناظره ٔمعتزله و شیعه ٔ امامیه ٔ بوده است . (از رجال نجاشی ص 268 از خاندان نوبختی ص 231). و رجوع به بداءة شود.
ترجمه مقاله