ترجمه مقاله

بثینة

لغت‌نامه دهخدا

بثینة. [ ب ُ ث َ ن َ ] (اِخ ) نام زنی از قبیله عذرة که زوج جمیل بود. (آنندراج ). زنی از بنی عذرة که مردی از همان قبیله بنام جمیل با او عشق می باخت و شهرت یافت . برخی گفته اند که جمیل و بثینه هم صحبت و دوست بودند و 20 سال عشق باختند اما ازدواج نکردند و میانشان عشق پاک بود. (از اعلام المنجد). دخترحبابن ثعلبةبن الهودبن عمروبن الاحب بن حن بن عذره ، معشوقه ٔ جمیل و او زن نبیه بن الاسود العذری بود و بثینه و جمیل بروزگار صحابه رضی اﷲ عنهم بودند. (یادداشت مؤلف ). بثینة و جمیل عاشق و معشوق ، معاصر عبدالملک بن مروان خلیفه ٔ اموی (متوفی 86 هَ . ق .) بودند. بثینه اسمر و لاغر بود و زیادت حسنی نداشت اما فصیح بود. عبدالملک از او پرسید جمیل از تو چه جمال دید که ترااز جمله عالم برگزید؟ او جواب داد اهل عالم در توچه استحقاق یافتند که ترا بخلافت برگزیدند؟ عبدالملک خجل و ساکت گشت . (از تاریخ گزیده ص 273). شعر بثینه رقت و متانت خاص دارد، جمیل پیش از بثینه درگذشت و بثینه او را مرثیه گفت و بعد ازو چندان نماند و در 82 هَ. ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ج 1 ص 138) :
یکی همچون جمیل آمد، دوم مانند بثینه
سدیگر چون زهیر آمد، چهارم چون ام اوفی .

منوچهری .


چون نخوانی حدیث دعد و رباب
با حدیث بثینه و آن جمیل .

ناصرخسرو.


ترجمه مقاله