بتاویدنلغتنامه دهخدابتاویدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) گذاشتن . تحمل کردن که چنان شود. بتابیدن . طاقت آوردن . تاب آوردن : او مرا پیش شیر بپسنددمن نتاوم برو نشسته مگس .رودکی .