ترجمه مقاله

باکالیجار

لغت‌نامه دهخدا

باکالیجار. (اِخ ) لقب چند تن از امرای آل زیار و این صورت برطبق تحقیقات یوستی در «نامهای ایرانی » صورت صحیح کلمه است و ابوکالنجر و ابوکالنجار و باکالنجار و غیر آن همه صورتهای محرف است . بقول یوستی «کالیجار لغت محلی گیلانی است و مشتق از کلمه ٔ پهلوی کاریچار میباشد ونظیر آن در فارسی امروز کارزار است . و رجوع به ابوکالنجار و همچنین حاشیه ٔ عقد العلی ص 68 و حاشیه ٔ تاریخ کرمان چ باستانی پاریزی ص 68 و 73 تا 78 و 433 و حاشیه ٔ ص 264 تاریخ بیهقی چ فیاض شود : و بعهدباکالیجار مذهب سبعیان ظاهر شده بود چنانک همه ٔ دیلمان سبع مذهب بودند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 119).
ترجمه مقاله