ترجمه مقاله

بالیک

لغت‌نامه دهخدا

بالیک . (اِ) پالیک . کفش . پاپوش چرمی . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پای افزار چرمین . (فرهنگ اسدی ) :
از خروبالیک آنجای رسیدم که همی
موزه ٔ چینی می خواهم و اسب تازی .

رودکی .



و رجوع به پالیک شود.
ترجمه مقاله