ترجمه مقاله

بازدارنده

لغت‌نامه دهخدا

بازدارنده . [ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آنکه یا آنچه کسی را از امری باز دارد: نَهُوّ. مَنوع . (منتهی الارب ). مانع. (منتهی الارب ) (دهار). عَوق ؛ آنکه از خیر باز دارد. عائق . عاضِر. (منتهی الارب ). رادع . حاجب . واقِف . عاصِم . حابِس . حائل . عاکف . عایق . مُعَوِّق . دافِع. مَنّاع . زاجِر. (دهار).
ترجمه مقاله