ترجمه مقاله

انکد

لغت‌نامه دهخدا

انکد. [ اَ ک َ ] (ع ص ) رجل انکد؛ مرد بدفال دشوارعیش . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). بداختر. (تاج المصادر بیهقی ). تنگ عیش . دست تنگ . (یادداشت مؤلف ). شوم ِ تنگدست . (شرح قاموس ). ج ، نُکْد. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
- امثال :
انکد من احمر عاد .
انکد من کلب احص . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله