ترجمه مقاله

انسلاب

لغت‌نامه دهخدا

انسلاب . [ اِ س ِ ] (ع مص ) نیک شتاب رفتن . (از منتهی الارب ). شتاب کردن در رفتن (چنانکه نزدیک بود رونده از پوست خارج شود و اغلب در ناقه بکار رود). (از اقرب الموارد). نیک برفتن ستور. (مصادر زوزنی ). || گم و نیست شدن . (غیاث اللغات ).
ترجمه مقاله