انجیره
لغتنامه دهخدا
انجیره . [ اَ رَ / رِ ] (اِ) انجیر. (برهان قاطع). انجیر که میوه ٔ انجیربن باشد. (ناظم الاطباء). تین . (مؤید الفضلاء) :
در لبت صدهزار دل گم شد
همچو گاورسها در انجیره .
در لبت صدهزار دل گم شد
همچو گاورسها در انجیره .
شرف الدین شفروه (از انجمن آرا).