انتشار کردن
لغتنامه دهخدا
انتشار کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پراکنده ساختن :
سعدی بهر نفس که برآورد در سحر
چون صبح در بسیط جهان انتشار کرد.
|| در بیت زیر بمجاز معنی رشد و حرکت می دهد :
خانه ای گهواره و ضیق مدار
تا تواند کرد بالغ انتشار.
سعدی بهر نفس که برآورد در سحر
چون صبح در بسیط جهان انتشار کرد.
سعدی .
|| در بیت زیر بمجاز معنی رشد و حرکت می دهد :
خانه ای گهواره و ضیق مدار
تا تواند کرد بالغ انتشار.
مولوی (مثنوی ).