انباسلغتنامه دهخداانباس . [ اِم ْ ] (ع مص ) خاموش شدن از خواری : انبس ؛ سکت ذلاً. (از اقرب الموارد). || شتاب کردن : انبس ؛ اسرع ، و از آنست قول قائل به ام سنبس در خواب : «اذا ولدت ِ سنبساً فانبسی ». (از تاج العروس از ذیل اقرب الموارد).