امر معروف
لغتنامه دهخدا
امر معروف . [ اَ رِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) امر کردن به نیکو که در شریعت اسلام معروف و شناخته شده هستند مانند صوم و صلات و حج و زکوة و صدقه ٔ عید فطر و قربانی . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) :
مرا امر معروف دامن گرفت
فضول آتشی گشت و در من گرفت .
چو منکر بود پادشه را قدم
که یارد زد از امر معروف دم .
- امر بمعروف ؛ در تداول مردم فرمان دادن و توصیه کردن مردم را به نیکی .
مرا امر معروف دامن گرفت
فضول آتشی گشت و در من گرفت .
(بوستان ).
چو منکر بود پادشه را قدم
که یارد زد از امر معروف دم .
(بوستان ).
- امر بمعروف ؛ در تداول مردم فرمان دادن و توصیه کردن مردم را به نیکی .